سفری با نام از آستارا تا استارباد

سال 1386 برای اولین و آخرین بار ملاقاتش کردم. وقتی حرف میزد فقط کلمات را از دهانش میقاپیدم و یادداشت میکردم تا مبادا چیزی از قلمم بیفتد. وقتی از قلعه های اسماعیلیه که خود با پای پیاده تک به تک دیده بود و گزارششان را ثبت کرده بود برایم میگفت. آن روز آنقدر با سرعت گذشت که نشد به قدر کافی از دانسته هایش سیراب شوم. آن روز آنقدر جوان و خام بودم که درک نکردم پای سخن چه کسی نشستم و درس گرفتم.

سالها گذشت و شناختم. روزی شناختم که دیگر نبود. مثل خیلی از شناختن هایی که دیگر خیلی دیر است...

دکتر منوچهر ستوده... مردی که در وصفش نوشتند مردی که قلم را با قدم همراه کرد. مردی که سال ها عمر با عزتش را پای پیاده سفر کرد تا مگر ایرانمان را جور دیگری ببینیم و آیندگان یادشان نرود روزی روزگاری فرهنگ و هنر ایرانی در لابلای صفحات جغرافیای این خاک ریشه داشته و خواهد داشت. از تألیفات و آثارش چیز زیادی در این پست نمی نویسم. جستجویی ساده در اینترنت گویای همه چیز در مورد مرحوم ستوده هست. در این مطلب تنها از کتابی نام میبرم که محور سفر بعدی من خواهد بود. سفری با دوچرخه و با هدف آشنا کردن سفر دوستان با نام این مرد بزرگ.

کتاب از آستارا تا استارباد (نام قدیم گرگان به معنی ستاره آباد که در متون دیگر به نام استرآباد آمده است) حاصل 25 سال تلاش و سفر استاد ستوده است. کتابی در 10 جلد قطور که تنها مطالعه آن زمان زیادی می طلبد. این کتاب تاریخ استان های شمالی کشور ایران یعنی گیلان و مازندران و قسمتی از گلستان امروزیست (که در آن دوران جزء استان مازندران بوده است). گزارش هایی از آثار تاریخی، سبک زندگی و فرهنگ مردمان این نواحی مطالب این کتاب را شامل می شود.

سفر من و همسرم که در ابتدا قرار بود با شعاری محیط زیستی حاشیه دریای کاسپین را رکاب بزنیم، با تفکری جدید و راهنمایی استاد آرش نورآقایی به سفری پژوهشی تحقیقاتی تبدیل شد که حول محور همین کتاب است و نام آن را یدک خواهد کشید. بررسی و تهیه گزارشی در مورد برخی از آثار ذکر شده در کتاب از آستارا تا استارباد و ثبت تغییرات احتمالی که مرور زمان بر این آثار تحمیل کرده هدف بعدی از رکابزنی ما خواهد بود. گزارش روزانه این سفر در صفحه اینستاگرام من و همسرم و این وبلاگ نوشته خواهد شد تا دوستانی که تمایل دارند شمال ایران را از نگاهی دیگر ببینند زمانی را به خواندن این مطالب اختصاص دهند و در این بین با استاد ستوده و سفرهای ایشان بیشتر آشنا شوند.

amir_chaichi

elmrz.24

امید دارم بتوانیم کمکی هر چند کم به ارتقاء فرهنگ و دانش خود و دوستداران سفر و ایران کرده باشیم.

 

ماهیگیری غیر قانونی در بندر ترکمن

امرار معاش از طریق دریا ریشه تاریخی در شمال و جنوب ایران دارد. خلیج فارس و دریای عمان به دلیل اتصال با آبهای آزاد از وضعیت بهتری نسبت به دریای کاسپین از جهت صید آبزیان برخوردارند. تنوع و حجم بیشتر آبزیان، دریای جنوب را تا حدودی از خطر های زیست محیطی در اثر صید بی رویه در امان می دارد. اما دریای خزر حجم بالای صید را دوام نمی آورد. صید غیر قانونی خصوصا در فصل تخم ریزی آبزیان، آلودگی های ورودی به دریا و بیماری های به وجود آمده برای ماهی ها همه از دلالیل آسیب دیدن این آب ها است.

در این بین مردم منطقه بندر ترکمن و حومه آن تا مرز های آبی ایران و ترکمنستان نقش به سزایی در ایجاد این مشکلات ایفا می کنند. فقر فرهنگی، بیکاری و اقتصاد تک بعدی وابسته به دریا باعث می شود مردم این منطقه بیش از پیش آسیب به دریا و ساحل شرقی کاسپین را سرعت ببخشند. کم شدن آبزیان خصوصا ماهی های خاویاری در آب های ایران که در گذشته و حتی امروز بخش عمده ای از درآمد آن ها را تشکیل می داده است، ورود های غیر قانونی را به آب های کشور همسایه ترکمنستان باعث شده که مشکلات قانونی و کیفری زیادی زا برای این مردم به وجود می آورد.

علاوه بر آسیبی که ماهیگیران به اکوسیستم دریا وارد می کنند، حضور آن ها در سواحل برای آماده سازی قایق و تجهیزات و حرکت به سمت دریا آلودگی های غیر قابل تصوری را در خشکی و آب های کم عمق نواحی ساحلی ایجاد کرده است. این سواحل تالابی که زیستگاه جانورانی از جمله پرندگان مهاجر در فصل های مختلف سال است با وجود بازمانده های فراوان از دام های ماهیگیری، تکه های شیشه و پلاستیک و مواد شیمیایی که توسط ماهیگیران در منطقه رها می شود، متحمل آسیب های روز افزونی هستند.

 مقابله با این مشکلات و یا آموزش های فرهنگی ضرورتی است که بیش از پیش در این خطه از ایران حس می شود. فرهنگ سازی و جایگزین کردن مشاغلی از جمله مشاغل مرتبط با صنعت توریسم با شغل ماهیگیری سنتی برای جلوگیری از آسیب های بیشتر می تواند راهکار مناسبی باشد.

بیاییم نیم نگاهی هم به این منطقه داشته باشیم...

 

مستند بندر بی دریا...

سال ها دوستی و رفت و آمد خانوادگی با مردم منطقه بندر ترکمن و آشنایی با سبک جالب و کم نظیر

زندگی سنتی این قوم من رو واداشت تا مستندی هر چند کوتاه و ساده از زندگیشون بسازم.

این ذهنیت تا جایی بال و پر گرفت که تونستم با ارتباط بیشتر با ماهیگیران این منطقه هدفم رو متمرکز تر کنم و این مستند سازی به دریا و ساحلش معطوف شد. دریایی که حالا کیلومتر ها از خطوط قبلیش فاصله گرفته و بخشی از آلودگی که گریبانگیر سواحلش شده شاید به خاطر همین ماهیگیران زحمت کش به وجود میاد. 

تالاب های خشکی که مملو از تور ها و دام های ماهیگیری رها شده، بطری های شکسته شیشه ای و تکه سرب های به جا مونده از تور های ماهیگریه منظره دلخراشی رو به وجود میارن که البته برای زندگی جانداران این سواحل خصوصا پرنده های مهاجر تهدید بزرگی تلقی میشه و تلفات زیادی به بار میاره.

زندگی بومی های منطقه بندر ترکمن از مدت ها پیش وابسته به دریا و صید ماهی بوده و ماهی های خاویاری در گذشته سود خوبی رو نسیب خانواده های صیاد در این منطقه میکردن. کاهش چشمگیر ماهی در دریای کاسپین باعث شده این صیادان بیش از پیش به صید ماهی های خاویاری رو بیاورند تا مگر درآمد بیشتری برای خانواده خود کسب کنند. این روند خروج و صید غیر قانونی در خارج از مرزهای آبی کشور (آب های کشور ترکمنستان) را در پی داشته که درگیری های فیزیکی با نیروهای انتظامی (چه در ایران چه در آب های خارجی) مجازات های مختلفی رو برای صیادان ترکمن به دنبال داشته.

صید پرندگان شکاری مثل بحری و فروش آنها به کشور های خارجی، قاچاق کالا و مواد مخدر و روی آوردن به کارگری کردن در شهر های بزرگ تر از دیگر عواقب کم شدن صید در دریاست که گریبان گیر این قوم شده است. عوامل طبیعی چون عقب نشینی آب دریا، خشکسالی و نبود سواحل مناسب جهت جذب توریست از دیگر عوامل مشکل ساز در این منطقه هستند.

 آموزش هایی در جهت توسعه گردشگری پایدار و ایجاد مشاغلی مبتنی بر اکوتوریسم شاید بتواند راهکاری برای کمتر کردن مشکلات مردم ترکمن و در ادامه کمک به حفظ محیط زیست دریا و ساحل شرقی کاسپین شود.

در مستند بندر بی دریا سعی کردم تا حدی که در توان و سطح امکاناتم بوده این مشکلات رو به تصویر بکشم و در کنار آن گوشه ای از جاذبه های محیطی منطقه بندر ترکمن تا مخدوم قلی رو بررسی کنم. تصویر برداری این فیلم در حال اتمام است و برای پایان این کار به کمک اساتید و دوستانی که در این راه تجربه ای دارند احتیاج دارم.

ممنون میشم من رو با نظراتتون در این امر یاری کنید...

 

Bandar e Torkaman - Gomishan

 

دوباره مینویسم...

از آخرین مطالبی که در این وبلاگ نوشتم مدت زیادی میگذره...

این که در این چند سال چه کردم، چرا دیگه ننوشتم و روزگار چطور پیش رفت در این مقال نمیگنجه! اما اینکه چرا دوباره مینویسم موضوع این نوشته است. 

در سال های اخیر سفر های من به گونه ای پیش رفت که تاثیر زیادی بر روی خط زندگیم داشت. هنوز هم کوهنوردی و رشته های زیر مجموعه این ورزش بخش مهمی رو در بین فعالیت های طبیعتی من دارن. اما آشنایی من با صنعت توریسم و تلاش برای کسب علم به صورت آکادمیک در این رشته در نهایت منجر به گذراندن دوره های راهنمایان طبیعت گردی یا به قول خودمون راهنمای اکوتوریست و دریافت کارت از سازمان میراث فرهنگی شد. دوره های مکملی مثل راهنمای تخصصی حیات وحش و بقا در طبیعت باعث شد دید من نسبت به طبیعت و سفر در اون تغییر زیادی بکنه. اصول گردشگری پایدار جزئی از دغدغه های من شد و توسعه گردشگری محور مطالعات و سفر های من...

به هر حال برگشتم تا دوباره قسمتی از سفر ها و تجربیاتم رو به صورت نوشته در بیارم شاید برای افرادی مفید واقع بشن و یا روزی این وبلاگ بشه دفترچه خاطراتی برای روزگار پیری!!! 

امیدوارم از مطالب این وبلاگ استفاده و لذت ببرید و با نظرات خوبتون مثل گذشته راهنماییم کنید...

آدرس صفحه اینستاگرام من که اگر افتخار بدید سفر های من رو دنبال کنید:    Amir_chaichi

سپاس

 

 

اکتشاف غار در زردکوه

در سال گذشته تیمی از باشگاه اسپیلت به همراهی Ernest Gayer غارنورد اتریشی برای جستجوی غارهای احتمالی به منطقه زرد کوه واقع در شهرستان چلگرد رفتند. این برنامه اکتشافی که به سرپرستی غلامرضا عمیقی برگزار شد بنا به اطلاعات زمین شناسی آقای Gayer و مشاهده ورودی های متعدد غار در منطقه بود که بر اثر جریانات آب ایجاد شده و سایر شواهد مبنی بر این قضیه بود که در زیر این منطقه به ارتفاع تقریبی 3600 متر مجموعه عظیمی از غارهای به هم مرتبط وجود دارد. در سال گذشته چندین حفره مستعد کشف شد که گزارش آن در این وبلاگ موجود است. اما متاسفانه من نتونستم سال پیش تیم رو همراهی کنم.

 

ادامه نوشته