اکتشاف غار در زردکوه

در سال گذشته تیمی از باشگاه اسپیلت به همراهی Ernest Gayer غارنورد اتریشی برای جستجوی غارهای احتمالی به منطقه زرد کوه واقع در شهرستان چلگرد رفتند. این برنامه اکتشافی که به سرپرستی غلامرضا عمیقی برگزار شد بنا به اطلاعات زمین شناسی آقای Gayer و مشاهده ورودی های متعدد غار در منطقه بود که بر اثر جریانات آب ایجاد شده و سایر شواهد مبنی بر این قضیه بود که در زیر این منطقه به ارتفاع تقریبی 3600 متر مجموعه عظیمی از غارهای به هم مرتبط وجود دارد. در سال گذشته چندین حفره مستعد کشف شد که گزارش آن در این وبلاگ موجود است. اما متاسفانه من نتونستم سال پیش تیم رو همراهی کنم.

 

ادامه نوشته

اکتشاف غار در زردکوه

برنامه جستجو در زردکوه بختیاری برای اکتشاف غار برای سال دوم توسط تیم باشگاه اسپیلت و با همکاری غارنورد اتریشی Ernest Gayer در هفته پایانی شهریور انجام شد.

گزارش و عکسهای این برنامه بزودی در این وبلاگ

 

گشایش مسیر Canyoning

اکتشاف همیشه جزئی از زندگی انسانها بوده و از زندگی من هم جدا نیست. آبشار و دره ای رو که در ماههای گذشته شناسایی کرده بودم به اتفاق یکی از دوستان گشایش کرده و پیمایش کردیم. که تقدیم میکنم به باشگاهم و مربی خوبم آقای غلامرضا عمیقی که خودشون از پیشگامان این سبک در ایران هستند. با اکتشاف و گشایش دره های کمجل، اندرسم و شگفتی. هر چند این مسیر در حد آنها نیست اما برای تجربه کاری ارضاء کننده بود. به هر حال  برای رسیدن به آبشار باید به کیلومتر 30 جاده کلاردشت به عباس آباد میرسیدیم. جاده شکاف رو به دو قسمت شرقی  و غربی  تقسیم کرده که ما برای روز اول شکاف شرقی رو برای شروع انتخاب کردیم. از طریق جنگل در کناره و امتداد شکاف شروع به صعود کردیم تا جایی که بعد از 150 متر صعود تقریبا روی خط الراس قرار گرفتیم. از آنجا با پوشیدن صندلی و برداشتن لوازم فنی از کوله ها به سمت کف دره راه افتادیم. مسیر به علت پوشش گیاهی و برگ های پوسیده فراوان زیر پا  سخت و با خطر سر خوردن همراه بود. بعد از چندین بار غلتیدن لا به لای تیغها و گزنه ها بالاخره به کف رسیدیم. محلی بکر و زیبا که از دستان ما انسانها دور مانده بود. شروع به حرکت کردیم. دیواره های بلند کناره های شکاف رو در بر گرفته بود و ریزش سنگ و چوب های کوتاه و بلند مسیر رو کمی خطرناک میکرد. بعد از 20 متر به آبشار اول میرسیم . 5 متر بیشتر طول نداشت اما به خاطر لیز بودن بیش از حد مجبور به فرود با طناب شدیم.

 

 

 به خاطر عدد 212 که بالای سرمان بر روی یک درخت با رنگ قرمز نوشته بودند اسم این آبشار رو 212 گذاشتیم که کارگاه طبیعی همراه با طنابچه داره. آبشار دوم رو با 7 متر طول به صورت دست به سنگ و با احتیاط عبور کردیم. آبشار سوم که با فاصله 50 متری از آبشار قبلی قرار گرفته به علت وجود چند خرچنگ در چاله آبش آبشار خرچنگ نامیدیم.

 

 

 

در اینجا برای کارگاه فرود از کوبیدن یک رول 10 استفاده کردیم. و تازه اونجا بود که فهمیدیم با چه سنگهای سفتی در افتادیم. طول این آبشار 10 متر است. به فاصله 3 متر از این آبشار آبشار بعدی قرار گرفته که به خاطر آونگ شدن من در هنگام فرود از آن و افتادنم در چاله آبی با عمق 2 متر در زیر آبشار اسم اون رو آبشار آونگ گذاشتیم. طول آبشار 15 متر و کارگاهش رو با یک رول 10 برقرار کردیم. بعد از خالی کردن آب کفشها و کوله ام به سمت آخرین آبشار شکاف شرقی راه افتادیم. که سری قبل سپهر یکی از دوستانی که در این برنامه ما رو همراهی نمیکرد این اون رو از پایین صعود کرده بود تا مطمئن بشیم مسیر بن بست نیست. به همین خاطر اسم این آبشار 20 متری رو سپهر گذاشتیم. که دقیقاً در کنار جاده قرار گرفته. این آبشار رو هم با یک کارگاه طبیعی و با جاگذاشتن 2 طنابچه فرود میایم و روز اول برنامه رو به پایان می رسونیم. لازم به ذکر است که آب آشامیدنی در شکاف وجود نداره و موبایل هم آنتن نمیده! در ضمن در فصل بارش کلیه چاله های مسیر به عمق 2 الی 4 متر از آب پر میشن که  برای پیمایش مناسب نیستن. به هر حال شب رو در یکی از پلاژهای کنار جاده به صبح رسوندیم و صبح زود برای ادامه مسیر در شکاف غربی حرکت کردیم. برای فرود اول به کف سمت چپ جاده از گاردریل جاده استفاده کردیم و 20 متر از روی پل فرود رفتیم. رول کوبی آبشار بعدی که از کنار جاده مشخصه نزدیک به 2 ساعت طول کشید چراکه سنگ خیلی سفتی داشت. به هر حال یک کارگاه ترکیبی حاصل تلاش ما بود. اسم آبشار رو به خاطر رنگ استخونیش و استخوانهایی که از کنار جاده مردم لطف کرده بودن و به کف ریخته بودن آبشار استخوان گذاشتیم . طول این آبشار سرسره مانند 20 متر بود که به یک حوض بزرگ ختم میشد.

 

 

 آبشار بعدی رو با این که میشد دست به سنگ فرود رفت با استفاده از یک سنگ به عنوان کارگاه طبیعی طناب ثابت گذاشتیم تا به خاطر سر بودن سنگها در هنگام برگشت دچار مشکل نشیم. 22 متر فرود و بالاخره بر روی  طاقچه ای قرار میگیریم که کف دره از آنجا دیده میشود. این طاقچه رو به خاطر چند کنده بزرگ در کف آن که به عنوان کارگاه فرود از آن استفاده کردیم طاقچه کنده می نامیم. تنها یک فرود تا کف دره مانده که اون رو فرود آخر نامگذاری میکنیم که 30 متر طول داره و تقریبا در فضا فرود میریم.

 

 

 کف دره با این که هیچ انسانی پا نگذاشته بود اما بقایای اونا از جمله یخچال و مبل کهنه و مقادیر زیادی زباله خیلی راحت رها شده بود. بعد از اتمام گردش در کف این ویراندره! که دائم کنده های درخت از دیواره ها در اون سقوط میکنن با یک صعود میمونی خودمون رو روی طاقچه کنده برمیگردونیم و از تنها قسمتی که به جنگل راه میده به سختی وارد جنگل میشیم و با رسیدن به جاده عباس آباد برنامه ما به پایان میرسه. البته نگاه متعجب مسافرین که ما رو در اون وضعیت مبینن هم جالبه!

 

این مسیر در کل ۴۵۰ متر طول داره و از ۸ آبشار تشکیل شده. میتونه تمرین خوبی به عنوان پیش برنامه برای فرود از آبشار های بزرگ باشه. امیدوارم تونسته باشم کاری هر چند کوچک انجام بدم.

 

دوستانی که من رو در این کار همراهی کردن: آقایان احمد رضا مطهری و سپهر دانش اشراقی از باشگاه اسپیلت

به یاد سامان!

ای کاش تو نیز در کنار اینان میخندیدی!

ای کاش به جای عکست بر روی پیراهن و پوستر غرور صعود را در چهره آفتاب سوخته خودت میدیدیم!

 

ای کاش بازگشته بودی تا چشم مادر به در نمی ماند!

ای کاش باز می گشتی تا با پوستر خود عکسی به یادگار بگیری!

 

یادت گرامی باد.

 

 

اشترانکوه به گهر

صبح روز چهارشبه وقتي از تهران به سمت ازنا حرکت کرديم در فکر چشمه هايی بودم که در صعود ۴ سال پيشم در اين منطقه از آنها سيراب شده بودم. اما وقتی پاکوب خشک و بی آب و علف مسير رو در عصر همان روز طی ميکرديم با ديدن رودخانه های بی آب حالم حسابی گرفته شد.روز اول بعد از ۶ ساعت تشنگی چشمه ای کوچک در کنار گوسفند سرایی متروک پیدا کردیم و کمپ زدیم. مسیر ما از مسیر عادی صعود تا پناهگاه گل گل مقداری فاصله داشت و راه را سختتر میکرد. روز بعد عبور از یال معروف به گرده ماهی، رسیدن به جانپناه چال کبود و صعود قلل گل گل و گل گهر به ارتفاع ۴۱۰۰و ۴۰۵۰ متر حاصل تلاش ما تا ساعت۳ بعد از ظهر بود. ۱ ساعت عبور از روی تیغه های خط الراس و رسیدن به قیف زیر قله سنبران که به علت کمبود وقت نتوانستیم آن را نیز صعود کنیم ادامه کار بود. در بالای قیف سیم بکسلی نصب شده بود که ورود به این قیف پر شیب رو که به دریاچه زیبای گهر ختم میشد آسان میکرد. بعد از عبور از شن اسکی های سنگین و فرودی ۱۵ متری به وسیله دست به سنگ و سیم بکسل به آبشاری زیبا میرسیم که عطش ۱۰ ساعته ما را برطرف میکند. ساعت ۹ شب در حالی با هد لامپها وارد گهر می شویم که بالغ بر ۳۰۰ چادر در کنار دریاچه گهر بر پا شده و مردم(لرها!!!) به پایکوبی مشغولند و صدای ساز آنها که تا ساعت ۳ صبح ادامه دارد مانع خواب ما نمیشود چراکه بعد از ۱۳ ساعت کوهنوردی بیش از اینها خسته ایم! روز سوم شنا در دریاچه و سپس عبوراز مسیر ۱۸ کیلومتری تا درود که گردنه نفسگیر پنبه کال هم در میانه این راه قرار دارد پایان برنامه را رقم میزند و ما مثل کشمش های خشک شده! به سمت تهران برمیگردیم.

 

 

یا حق

 

 

آب در گهر و ما تشنه لبان روی گل گل نشسته ایم!!!

 

 

 

شن اسکی ژر شیب و عمیق قیف منتهی به گهر

 

 

دریاچه گهر و تیم باشگاه اسپیلت

اخبار پامیر

تیمهای ایرانی بعد از برقراری کمپ دوم و بازگشت به بیس کمپ با هوای بد مواجه شده اند و در 5 روز آینده قرار است کمپ سوم را برقرار کرده و به قله حمله کنند. تا کنون تنها یک تیم قوی از لهستان توانسته در این مدت قله کورژنفسکی را صعود کند و یک تیم از روسیه به ارتفاع 7000 متر دست یافته اما با بر جای گذاشتن یک کشته به بیس کمپ باز گشته اند.

با امید به صعود تمامی تیم های ایرانی حاضر در منطقه

اخبار پامیر

آخرین خبر از تیم های اعزامی به پامیر حاکی از برقراری کمپ ۲ توسط تیمهاست که برای استراحت به بیس کمپ برگشته اند. لازم به ذکر است که ۲ نفر از اعضای تیم اسپیلت به علت پاره ای مشکلات شخصی مجبور به بازگشت به تهران شده اند و این تیم با ۲ نفر به کار خود ادامه میدهد.

یا حق

اخبار پامیر

آخرین اخبار از تیمهای ایرانی عازم پامیر حاکی از هوای نامساعد منطقه و ماندگاری ۴ روزه تیمها در شهر دوشنبه است. به علت هوای بد و لغو پروازهای هلیکوپتر به بیس کمپ تیمها قرار است با اتومبیل تا آخرین روستای ممکنه در مسیر بیس کمپ حرکت کرده و ادامه راه رو پیاده طی کنند. در حال حاضر ۲۲۰ نفر برای صعود قلل تاجیکستان به منطقه آمده اند که اکثراً از کشورهای اتریش - فرانسه - ترکیه - روسیه و ایران هستند.

 

آخرین اخبار تیمهای اعزامی به پامیر رو میتونید در این وبلاگ ببینید.

قبل از تبریک!

عکس از وبلاگ کلاغها

 

 

قبل از گفتن تبریک به تیم نانگاپاربات از صمیم قلب برای بازگشت سامان نعمتی و سلامت دیدنش دعا میکنم. به امید بازگشت سامان به آغوش وطن با پای خودش!

ایست کامل!!!

شرایط همیشه با آدم سر سازگاری نداره! و بعضی مواقع به آدم ایست کامل میده! مثل الان که من باید جزء این تیم باشم و نیستم! تیم باشگاه ما به سرپرستی غلامرضا عمیقی و با همراهی آقایان حسین علی اصغر- محمد  رهبری و مجتبی رحمان نژاد چهارشنبه صبح سفر خودشون رو بدون من! به سمت تاجیکستان برای صعود به ۳ قله ۷۰۰۰ متری شروع میکنن.

 

اکتشاف و Canyoning

بالاخره شکافی رو که ۲ سال پیش در کیلومتر ۲۳ جاده کلاردشت به عباس آباد پیدا کرده بودم بررسی کردم. این شکاف که از سمت چپ و راست جاده از قله تا کف دره عباس ادامه داره یک آبشار فصلیه. برای ورود به این آبشار که تا کف دره- البته نه از قله که از کنار جاده - در حدود ۵۰۰ متر طول داره با یک فرود ۱۵ متری شروع میشه و با فرودهای ۲۰ متری ادامه پیدا میکنه که شاید در حدود ۳۰ فرود بزرگ و کوچک داشته باشه. در ضمن باید ابتدای ورودی این آبشار از قله پیدا بشه تا مانند سایر آبشارهای اندرسم و کمجل مسیر مناسبی برای یک Canyoning کامل باشه. به علت کمبود وقت ما نتونستیم تا انتهای این آبشار ها فرود بریم. اما بزودی به این منطقه برمیگردیم تا با گشایش این مسیر یک آبشار قابل فرود دیگه در کنار اندرسم و کمجل ثبت کنیم. بعد از گشایش کامل و رول کوبی مسیر کروکی مسیر و مشخصات اون رو به اطلاع دوستان میرسونم.

یا حق

 

آبشار سمت راست جاده که برای اطمینان از کور نبودن مسیر مجبور به صعود از اون شدیم.

 

آبشار سوم از سمت راست جاده که امکان صعود نبود و باید از بالا در اون فرود رفت.

 

پیاده روی ۵ کیلومتری به سمت کلاردشت توی این جاده برنامه رو کامل کرد!

بار دیگر برودپیک!

راهیان برودپیک پس از یک بار ناکامی در صعود به این قله در سال گذشته وبا تمام حرفها و حدیثها بالاخره صبح امروز بار دیگر به سوی پاکستان رفتند تا این بار با دستی پر برگردند.

برایشان آرزوی صعودی موفق و بی خطر دارم

یا حق 

 

تصویر از وبلاگ کوهنوشت

یخچال غربی دماوند

طبق برنامه دومین اردوی آمادگی تیم اعزامی باشگاه اسپیلت به منطقه پامیر در یال غربی دماوند برگزار شد. این برنامه صعود قله از یخچال غربی و فرود از مسیر پاکوب رو شامل میشد که البته شبمانی در ارتفاع ۵۲۰۰ به علت مشکلی که برای یکی از دوستان در مسیر بازگشت پیشآمد کرد لغو شد. این دوست عزیز که از پیشکسوتان کوهنوردی کرمانشاه نیز هستند به علت نداشتن عینک مناسب و بر اثر نور آفتاب دچار نابینایی موقت شده بودند که برای رساندن ایشان تا قبل از تاریکی هوا مجبور شدیم از فرود و شبمانی در یخچال صرفنظر کنیم. شب را هم با ۳ کیسه خواب و زیر انداز کمتر البته در پناهگاه راحت و پر امکانات سیمرغ به صبح رساندیم. ۳ نفر از دوستان صبح زود به سمت قله صعود کردند تا کوله هایی که روز قبل بارگذاری شده بود برگردانند.که بعد از بازگشت دوستان به سمت اتوموبیل برگشتیم و برنامه رو به پایان رسوندیم.از تیم دانشگاه صنعتی شریف برای نصب باطری های خورشیدی و شارژر موبایل در پناهگاه ممنونیم!

یخچال غربی تشکیل شده از شیبهای ۴۰ تا ۷۰ درجه که البته صبح زود به علت برف سفت صعود اون راحتتره. مسیر پاکوب در سمت چپ یخچال و بالای دیواره های نسبتاً بلند قرار داره. خود یخچال دقیقاً تا قله ادامه داره که به کاسه دماوند میرسه. باد شدید و البته آسمون بدون ابر و صاف از ویژگی های این صعود بود. همنوردی با استاد غلامرضا عمیقی و سایر دوستان از افتخارات من در این صعود بود.

جای همه خالی بود!

یا حق

 

من و محمد رهبری در شیب تند یخچال

 

کاسه دماوند و چادر بچه های کرمانشاه

 

استاد غلامرضا عمیقی در ۵۵۰۰ متر

 

پرواز ابدی اسطوره ای از دماوند

بازگشت همه به سوی اوست

بعد از زنده یاد جلال رابوکی اینبار نوبت ابرهیم شیخی بود که در میان کوهها بدرود حیات گفته و به دیدار حضرت دوست بشتابد. دماوند یکی دیگر از یاران دیرین خود را از دست داد.

روحش شاد

 

تصویر از وبلاگ کلاغها

حسندر- دماوند -کورژنفسکایا

اولین اردوی آمادگی تیم اعزامی باشگاه اسپیلت به منطقه پامیر (قلل کورژنفسکایا و کمونیزم) جمعه گذشته در مطقه حسندر برگزار شد.در این اردو که به سرپرستی غلامرضا عمیقی برگزار شد به تمرینهایی از قبیل سر خوردن ها- پرتاب ها- حرکت با کرامپون و ... پرداختیم. صعود از دیواره یخی آبشار حسندر به طول تقریبی ۳۰ متر فعالیت بعدی ما بود. این صعودها به صورت فرود از بالا به پایین و صعود مجدد انجام شد. در نهایت تمرین برقراری کارگاههای طبیعی مصنوعی و ترکیبی انجام شد.

اردوی آمادگی بعدی را در روزهای چهاردهم الی هجدهم خرداد در یخچال غربی دماوند برگزار میکنیم. که این اردو شامل صعود قله از یخچال غربی- شب مانی در ارتفاع ۵۲۰۰ و تمرین هایی از قبیل زدن چادر است.

تیم باشگاه اسپیلت تیر ماه با ۶ نفر عازم پامیر میشود.

  

 

آبشار حسندر

 

آخر نفهمیدیم!!!

ما که نفهمیدیم چی شد!

-آخر نفهمیدیم تیم هیئت کوهنوردی استان تهران بود که اگه بود کوهنورد تبریزی از کجا پیداش شد؟! تازه اونم بعد از برگزاری ۵ جلسه از اردوهای انتخابی! اونم همچین ییهو! تو لیست اعضای منتخب! اگرم تیم ملی بود پس چرا بدبختی هاشو هیئت تهران کشید؟ آخی!!! حتما بازم پول نداشتن!!

-آخر نفهمیدیم مجتبی رحمان نژاد که تا اردوی دماوند جزو اعضای برتر بود رو کی از تیم خط زد؟! مربیان محترم که گفتن ما خط نزدیم! پس حتما هیئت خط زده! اما کسانی رو که هیئت تهران به جای       رحمان نژاذ آورده بود رو کی خط زد؟ آقای شعاعی بازم؟!!!

-آخر نفهمیدیم کدوم قله قرار شد صعود بشه؟! اول گاشربروم ۳ بود! بعد شد گاشربروم ۲! تا اینجا همه فکر کردن شمارش معکوسه برای غافلگیری گاشر بروم ۱ !!! اما گویا همون برودپیک صعود نشده قبلی باید دقیقه آخر انتخاب میشد! البته اگر تیم سر از یه قله ۷۰۰۰ متری! در آورد تعجب نکنین! اینجا ایران است!

به هر حال چه ۷۰۰۰ چه ۸۰۰۰ و حتی چه دماوند! من برای صعود اونها و بهبود این وضعیت دعا میکنم.

یا حق 

همایش پر جایزه!

در روز ۱۷ اردیبهشت مراسمی به چندین مناسبت در محل آکادمی المپیک واقع در ورزشگاه انقلاب تهران برگزار شد. مناسبت ها از این قرار بود:

۱. اعلام برنامه صعود قله برودپیک ( که البته قبلا برنامه گاشربروم ۲ اعلام شده بود) در خرداد امسال توسط تیم انتخابی هیئت کوهنوردی استان تهران که توسط آقای کاشفی رئیس این هیئت ارائه شد.

این تیم که بر سر انتخاب اعضای آن مباحث ضد و نقیض فراوانی هست! قرار است خرداد به پاکستان اعزام شود که ما هم امیدواریم موفق باشند.

۲. قدر دانی از گروهها به خاطر اجرای طرح اطلاع رسانی کوهستان در زمستان گذشته که البته باز هم سر کسانی که سرما و سختی این برنامه ها را کشیده بودند بی کلاه ماند و جایزه ها را کسان دیگری گرفتند! حلقه های طناب و الواحی که به باشگاهها و افراد خاص رسید! البته سرهنگهای مناطق دربند و کلکچال و غیره که تعدادشان هم کم نبود از این ضیافت بی بهره نماندند! هر چند که مرامنامه کوهنوردان چیز دیگریست و کمکهایشان همیشه بی دریغ و بدون چشم داشت است اما شایسته بود از این افراد به نوع بهتری قدردانی می شد.

۳.اعلام فعالیت های گذشته و برنامه های آینده سنگنوردی به گزارش رامین شریفزاده و در خواستها و گله های همیشه بی جواب وی برای بهتر شدن وضعیت سنگنوردان از هیئت و فدراسیون.

۴. اعلام صعود های ۲۹گانه گروهها و باشگاهها که در ۲۲ بهمن!!! انجام شده بود. گزارش مختصر و کوتاهی با پخش فیلمی کوتاهتر ( که تنها از یک صعود بود) توسط یکی از اعضای گروه ایران خودرو که مبتکر این طرح بود داده شد.

در نهایت هم جوائز بیشماری داده شد که به غیر از تعداد معدودی بقیه به اشخاص خاص و  همان آقایان سرهنگ و غیره اهدا شد و سر کسانی که سختی ها را کشیده بودند باز هم بی کلاه ماند!

از نکات جالب این برنامه این بود که گزارشگر خوب رادیو آقای پیر ایرانی مجری برنامه برای رفع حالت کسل کننده گزارشات و اعلام برنامه ها به ناچار در این میان به تعریف لطایف و خاطرات خنده دار رو آورده بود! بخش دیگری از این نکات آمدن کاظم فریدیان بروی سن برای اهدای جوائز بود که با تشویق حدودا ۱۰ دقیقه ای حاضرین مواجه شد! که البته اعضای کلوپ دماوند در این زمینه از همه بیشتر سنگ تمام گذاشتند! و شاید بی رونق ترین بخش سخنرانی متاسفانه سرد رئیس فدراسیون یعنی محمود شعاعی بود که پس از اتمام آن پیر ایرانی برای رفع رخوت حاکم بر سالن وادار به حاشیه پردازی های کمیک شد.

قابل توجه دوستان:

من در کل از حاشیه پردازی متنفرم اما بعضی اوقات نمی تونم بعضی بی انصافی ها رو نادیده بگیرم. پس این پست رو به حساب جانبداری از کسی یا مخالفت با کسانی نگذارید! در پست بعدی حقایقی رو در مورد انتخاب تیم اعزامی برودپیک به نظرتون میرسونم.

یا حق   

صعود های انفرادی در سال 87

امسال به علت مشکلات شدید کاری نتونستم بروز بشم هرچند که برنامه قابل توجهی هم نداشتم که برای دوستان گزارش بدم. به هر حال از همه دوستان به خاطر این وقفه عذر خاهی میکنم.

نوروز امسال رو با یک صعود فری سولو در شهرستان دورود شروع کردم. که البته عکسی ازش ندارم چرا که اصلا قراری بر این صعود نداشتم. با عده ای از دوستان اهل دورود برای بازدید از آبشار زیبای "درسفر"(دره اسفر)  به این منطقه رفته بودیم که دیواره ای حدود ۱۰۰ متری در سمت چپ آبشار نظر من رو جلب کرد. حس کنجکاوی من رو به پای این دیواره رسوند. با کمال تعجب دیدم که این دیواره قابلیت بالایی برای گشایش مسیر داره. بعد از صعود قسمتی از دیواره  پایین اومدم و با کیسه پودر و کفش سنگ برگشتم و برای بررسی بهتر شروع به صعود کردم. دوستانم که نگران من بودن و این کار رو دیوونگی میدونستن از پایین من رو به برگشت تشویق می کردن که شاید همین باعث شد که من این کار رو به اتمام برسونم و اولین صعود فری سولوی خودم رو با درجه سختی ۹/۵  (به دیدگاه بنده!) انجام بدم. مسیر فاقد کلاهک بود و در نقاط محدودی با شیب منفی البته کوتاه مواجه شدم. مسیرهای کناری با تعداد کلاهک زیاد و شیب های منفی برای صعودهای طبیعی و مصنوعی بسیار مناسب بودند. بعد از صعود هم میشه از بالای آبشار و از مسیر عادی فرود اومد. در بالای دیواره هم تعداد زیادی لاله واژگون وجود داره که البته در فصل بهار قابل رویت هستن.

صعود دوم در دیواره سرطاق کرمانشاه و به روش سولو انجام شد که ترکیبی از مسیر های هوک و مسیر دیگه ای که نمی شناختم بود. این صعود به علت کمبود طناب و بدقولی آقایان صفتدر ظهوری و غلامرضا عمیقی ناتمام ماند. چراکه راهنمای من در انتخاب مسیر در کرمانشاه ایشان بودند. به هر حال صعودهای کوتاه و طبیعی حاصل تلاش ۲ روزه من در کرمانشاه بود.

بعد از عزیمت به تهران اینجانب تا هم اکنون حتی دستم به طناب و سنگ نخورده چه برسه به رفتن برنامه درست و حسابی. دعا کنید یکم وقتم آزاد بشه تا به گرده آلمانها تو خرداد برسم!

یا حق

دیواره سرطاق و طناب فرود من!!!

ماده مخدری به نام کوه!!!

درگیری کاری! بنایی منزل! کلاسهای سنگنوردی پیشرفته!تمام اینها باعث شد که نتونم چند وقتی چیزی توی این وبلاگ بنویسم. آخه اعتیادم بد دردیه. دورانی که واترپولو بازی می کردم به استخر اعتیاد داشتم و حالا به سنگ و کوه. اگه آخر هفته با یکی از اینها دست به یقه نشم از بدن درد میمیرم! هر چند وقتی هم که دست به یقه میشم بازم بدن درد وجود داره! ان شاء ا... هیچ کوهنوردی خماری کوه نکشه!

 

به هر حال ۳ هفته ای هست که در حال گذروندن کلاسهای سنگنوردی پیشرفته غلامرضا عمیقی از مربیان باشگاه اسپیلت هستیم. هفته اخیر رو در اوج بارش باران به کرمانشاه رفتیم که البته به خاطر بارش شدید مربی بسیار سختگیر ما بالاخره از خیر دیواره بیستون گذشت و اون برنامه رو به هفته بعد موکول کرد. پس به چند صعود بلدرینگ با درجه سختی ۱۰/۵ و ۱۱/۵ در سرطاق کرمانشاه و یک مسیر دست به سنگ به نام "پیروکش" بسنده کردیم. که البته صفتدر ظهوری از سنگنوردان خوب ایران هم ما رو در این امور کمک کردند.

این هفته مجددا عازم بیستون میشم تا برای اولین بار شانس خودم رو بر روی این دیواره امتحان کنم. مجددآ به خاطر تاخیرهای طولانی از دوستان عذر میخوام. و ممنون از لطفی که به وبلاگ من دارند.

یا حق. 

نخستین حضور ایرانیان در پامیر افغانستان

آقایان  محمد اکبری و مهدی عمیدی از کوهنوردان مشهدی در طی برنامه 15 روزه موفق به صعود

 قله دالیز با ارتفاع 6100 متر در منطقه پامیر افغانستان شدند. این برنامه از طریق تاجیکستان و

شهر دوشنبه آغاز شد و سپس از طریق  منطقه مرزی اشکاشم وارد کشورافغانستان  شدند و تا

انتهای سرحدی منطقه واخان (شمال شرقی ترین نقطه افغانستان) به مسیر خود ادامه دادند. آنها

برای صعود قله دالیزمی بایست از رودخانه های بسیاری عبور می کردند و سرانجام در طی برنامه ای

 چهار روزه موفق به صعود این قله شدند.

 

مطلب و عکس از سایت www.sunlandtours.ir

باز هم غارنوردی!

چند روزی رو به علت مشغله کاری بسیار زیاد نتونستم پست بدم. امروز که به

وبلاگ سر زدم متوجه کامنتی از طرف دوست خوبم ارنست گایر اتریشی غار نورد

شدم که مطلب قبلی من رو تصحیح و کامل میکرد. تصمیم گرفتم این کامنت رو

پست بدم تا اطلاعات کامل رو در مورد اکتشافات اخیر داده باشم.

 

Dear Amir, thank you for your summery report of Zardkooh 2007. It’s nice to find your weblog. In the photo, I look very tired (Malaysia,Gunung Lano Expedition 2001)!
For your Information, I should say you that Omid cave has a big potential to be a deep cave, but at the moment only 11,8 m is measured. As you know, we’ve found 6 new caves there. The longest is ghar e shift e shab with 87 m long und -42 m deep. The spring level is 2481 m. the cave levels are over than 3500 m. I wish to continue the survey of zard kooh next year with
Espilat team again. Best wishes

Ernest

Dear Ernest,  Thank you for your good informations

 

گزارش تصویری قله شاه معلم

طبق قولی که داده بودم گزارش تصویری از قله شاه معلم ماسوله که هفته پیش

اجرا شد برای دوستان عزیزم گذاشتم. البته عکسها همه از سایت

باشگاه اسپیلت هستند.

 

طلوع آفتاب از فراز شهر ماسوله

مسیر سرسبز حرکت و سگ کوهنورد که در کنار ما حرکت میکرد!

محل خوردن صبحانه ما در کنار این گوسفند سرای خوش منظره بود.

البته سگ کوهنورد هم از ضیافت صبحانه بی نصیب نموند!

و در نهایت این بام گیلان بود که با ارتفاع ۳۰۸۰ متر بعد از پیمایش یالی بسیار

طولانی پذیرای ما بود.

 

اکتشاف غارهای جدید

برنامه اکتشاف غار جدید در منطقه زرد کوه توسط آقای ارنست گایر از باشگاه

وی اپ او اتریش در جلسه سه شنبه 24 مهر در باشگاه اسپیلت گزارش داده شد.

در این برنامه ۵ روزه که منتهی به اکتشاف چندین غار کوتاه و بلند شده آقایان غلامرضا عمیقی

مهران حمیدی و رضا طهماسبی از باشگاه اسپیلت ارنست کوهنورد و مکتشف غار اتریشی

را همراهی میکردند. بهترین نتیجه بدشت آمده غاری به طول حدودی ۷۰ متر بوده که نام آن را

غار امید گذاشتند. این غار که در انتها به حفره باریکی ختم می شده که عبور از آن مشکل بوده

و باید توسط فردی لاغر اندام ادامه پیدا می کرده قرار است سال آینده به صورت کامل اکتشاف

شود. ارنست گایر که پیش از این در مدت ۳ سال نقشه دقیقی از غار رودافشان تهیه کرده مدعی

است که چون دهانه غار در ارتفاع ۳۶۰۰ متری قرار دارد و نسبت به رودخانه نزدیک به ۱۵۰۰ متر  

بالاتر می باشد احتمال اینکه حفره انتهای غار به چاههای عمیقی ختم شود بسیار زیاد است.

وی در نهایت به عنوان دومین عضو افتخاری باشگاه اسپیلت از سفر های لذت بخش به ایران

ابراز خزسندی کرد. و قرار است سال آینده با تیم اتریشی خود برای اتمام اکتشاف مشترک با

باشگاه اسپیلت به ایران بازگردد.

اگر عمری بود با گزارش از این اکتشاف در سال آینده در خدمت خواهم بود. و البته چه بهتر که

خودم هم در این برنامه شرکت داشته باشم.                                                        یا حق

اکتشاف جدید!!!

روز سه شنبه منتظر گزارش کشف غار جدید که قبلا قول داده بودم باشید.

در ضمن عکسهای برنامه قله شاه معلم رو هم انتشار میدم.

یا حق

 

سگ کوهنورد!!!

وقتی یک سگ که حیوون خداست می تونه اینقدر باوفا و مهربون باشه ما که اشرف

مخلوقاتیم چرا اینقدر بی وفاییم؟! سلام

گزارش برنامه قله شاه معلم رو با این جملات شروع کردم. چراکه اتفاق جالبی برام افتاد!

روز پنجشنبه ۱۹ مهر رو در منزل ییلاقی یکی از همنوردانمون در فومن گذروندیم. شب خوب

و شاذی رو دور هم و بدور از تمام مشکلات عالم داشتیم.  ساعت ۵ صبح به همراه یک

راهنمای محلی به سمت ماسوله حرکت کردیم. برای من که اولین بار بود به اون منطقه

می رفتم بسیار لذتبخش بود. قسمت جالب داستان از جایی شروع شد که شروع به حرکت

به سمت بالا کردیم. سگی سفید و بزرگ جست و خیز کنان شروع به همراهی ما کرد.

اول فکر میکردیم به خاطر غذا دنبال ما میاد و کمی بعد میره. اما این سگ تا قله شاه معلم

ما رو اسکورت کرد و حتی وقتی مورد حمله سگهای یک گوسفند سرا قرار گرفتیم از ما

محافظت کرد و ۴ سگ هم وزنشو!  فراری داد! و با کمال تعجب با ما تا آخر راه برگشت یعنی

کوچه های ماسوله همراه بود و فقط چند تکه نان از دست من خورد!!! جلو میرفت عقبگرد

میکرد انگار می خواست گله ای رو از خطرات احتمالی حفظ کنه! جالبتر اینکه در مسیرهای

پاکوب باریک و لبه پرتگاهها کاملا داخل صف و در جای معینی نزدیک به من حرکت میکرد.انگار

دوره کوهپیمایی دیده بود!

وقتی از قله فرعی تا خود قله که نزدیک ۵۰۰ متر مسافت بود مسابقه گذاشتیم انگار میخواست

تو مسابقه شرکت کنه و از بین ۱۳ نفر پنجم شد!!! چراکه اگر نمی دوید میتونست با سایر

دوستان مسیر رو آروم طی کنه! نزدیک قله احساس کردم حیوونی تشنه اس. آب رو تو دوتا

مشتم ریختم و گذاشتم حسابی لیس بزنه که البته دوستان اصلا خوششون نیومد! ولی

نگاه حق شناس این حیوون برای من کافی بود!

به هر حال مسیر نیمه جنگلی رو در انبوهی از توهم که مهی غلیظ بوجود آورده بود در

ساعت ۶ عصر با رسیدن به ماسوله و نوشیدن چای و کلوچه ای خوش طعم به پایان رسوندیم.

موقع خداحافظی از این حیوون واقعا همه ناراحت بودن! این رو از حرفها و تمجیدات بچه ها

میشد فهمید. شب رو در فومن گذروندیم. چون شنبه عید بود تصمیم داشتیم برای برگشت

به تهران عجله نکنیم و برای شنبه برنامه ریزی کردیم که از مسیر کناره به سمت جاده

چالوس بریم و از اونجا به تهران بیایم. بالاخره بعد از یک آبتنی دسته جمعی در ساحل

سنگی رامسر و عبور از گردنه زیبای عباس آباد و شهر کلاردشت از جاده چالوس به تهران

برگشتیم که البته ساعت ۱۲ شب بود.

به هر حال این برنامه یکی از به یادماندنی ترین برنامه های کوهنوردی من شد البته همراه

با دوستان خوبم در باشگاه اسپیلت.

و براستی آنجا جایی نزدیک آسمان بود!

 

سفر به کوههای سبز

 

سلام به دوستان و همنوردان عزیز

وبلاگ رو تا یکشنبه آپدیت نمی کنم چون به امید خدا سفری به شمال برای صعود

قله های شاه معلم ماسوله و سماموس رامسر در پیش دارم.

اگه عمری بود منتظر گزارش برنامه باشید.

دلم برای صعود مسیر های جنگلی لک زده!

جنگلهای جواهر دشت-رامسر

تنهایی بام ایران

متأسفم که به عنوان یک ایرانی کوهنورد تازه متوجه این مطلب شده ام:

دماوند، بام ایران، بلندترین قله مخروطی جهان، سهم اندکی از بازدید کنندگان خارجی دارد؛ رقمی

نزدیک ۳۰۰۰ نفر در سال! غم انگیز است که بدانیم این تعداد حتی معادل ۵٪ از بازدیدکنندگان قلل

مشابه(کلیمانجارو در تانزانیا و فوجی یاما در ژاپن) هم نیست! سالانه حدود چهارصد هزار توریست

 خارجی به قصد صعود این دو قله راهی این کشورها میشوند و حیف از دماوند ما! غم انگیزتر اینکه

بخش قابل توجهی از این ۳۰۰۰ نفر را دیپلمات های مقیم تهران تشکیل میدهند!!

کوهنوردی که برای یکبار به صعود دماوند اقدام کرده باشد از همان ابتدای مسیر به راحتی بزرگترین

دلیل کم گذر بودن دماوند را به چشم خواهد دید و لمس خواهدکرد. بازدیدکنندگان (کوهنوردان!!) نه

 چندان پرشمار کنونی چنان بلایی سر دماوند آورده اند که...

 

از فصلنامه داخلی باشگاه اسپیلت

ذبیح ا... حمیدی

 

پناهگاه سیمرغ

یال غربی دماوند

سنگنوردی

روز ملی یومار زنی!!!

 

2 روز اخیر رو جاتون خالی تو بند یخچال در حال سنگوردی بودم. جمعه که امروز باشه از اون روزهای شلوغ همیشگی بود. از در و دیوار خرسنگها طناب بود که آویزون بود

و سنگنوردان عزیز همه در حال تلاش! جالب اینکه عده زیادی در حال تمرین یومار زدن بودن!!! شاید حدود 50% دوستان. که البته بیشترشون قصد غار نوردی در غار پراو

رو داشتن. بیچاره غار پراو!!! داشتم از سمت زمین فوتبال و بعد از کلاس آقای عرب

به پایین برمیگشتم که دیدم آقای غلامرضا عمیقی همراه چند تا از بچه های باشگاه اسپیلت در حال یومار زدنن. بعد از سلام و احوال پرسی من بیچاره رو هم به یومار

زدن گرفتن.خلاصه که قرار شد امروز رو روز ملی یومار زنی نامگذاری کنیم!!!!

 

در ضمن آقای عمیقی قراره یکی از طولانی ترین غارهای جهان رو اکتشاف کنه! منتظر اخبارش باشید.

طلوع در توچال

تا حالا طلوع رو از روی قله توچال دیدید؟

منظره عجیبیه دیدن فلق از این قله 3950 متری که البته سایه ابر کوه ایران یعنی دماوند در

گوشه این قاب عکس زیبا منظره رو کامل میکنه. 29 شهریور ساعت 10 شب به همراه 11 نفر

از اعضای باشگاه اسپیلت از جمله آقای ذبیح ا... حمیدی سرپرست باشگاه که قرار بود روی قله

تولد 49 سالگی ایشون رو  جشن بگیریم از پای مجسمه حرکت کردیم.شاید گزارش دادن مسیر

کار تکراری باشه چون این مسیر رو اکثر دوستان بارها صعود کردن. فقط بگم که از مسیر شیرپلا

رفتیم و خیلی هم شلوغ بود. حتی یکی از دوستان وسط راه از ما پرسید"تهران تعطیل شده!؟"

که البته شلوغ شدن مسیر اونهم در یک صعود شبانه اونهم اینقدر شلوغ عجیب بود.تهران هم

اینقدر روشن بود که اصلا احتیاجی به روشنایی نبود. به پناهگاه قله که رسیدیم هر دوشون تا

خرخره پر بود که من و ۲ نفر از دوستان مجبور شدیم سرما رو تو راهروی پناهگاه تحمل کنیم.که

البته خالی از لطف نبود! به هر حال مسیر برگشت رو دره فرخ لا انتخاب کردیم که کار رو سخت تر

کرده باشیم و بعد از گذشت زمانی طولانی که حدود ۵/۳ ساعت میشد بالاخره به کوچه های

با صفای دربند رسیدیم.

ولی سعی کنید حداقل یک بار طلوع رو روی این قله ببینید!

صعود شبانه

تیر ماه امسال بعد از به هم خوردن برنامه دماوند که قرار بود با چند تا از

دوستان بریم تصمیم گرفتم به صورت انفرادی توچال رو صعود کنم که البته

موفق بودم و امشب دومین صعود شبانه به این قله رو اینبار با اعضای

گروه اسپیلت تجربه میکنم.

منتظر گزارش باشید.

غالیه کوه

علاقه مندان به صعودهای خفن بخوانند!!!

کسانی که به قلل اشترانکوه صعود کردند در فاصله زیادی در جنوب رشته کوه پر از

برفی رومی بینند که به موازات اشترانکوه در جهت جنوب شرقی کشیده شده که

اسمش غالیه کوهه.4110 متر در 80 کیلومتری جنوب غربی الیگودرز که دامنه زیبا و

سر سبزی هم داره.برای صعود به قله مراحل زیر باید طی بشه:

الیگودرز- چقاگرگ- روستای چشمه پر                که تا اینجا با ماشین طی میشه!

روستای دردایی- گردنه نصیر مرده – روستای شاه آباد- روستای باغ- چادر های عشایر

در تخت رز شب رو باید در آخورا اقامت کرد که این منطقه مرکز مهم شکاره که البته

خرس داره فراوان! روز صعود ابتدا در دامنهای سرسبز هستید ولی کمی بعد فاجعه

شروع میشه! شن اسکی و سنگهایی که با کوچکترین تماس خرد میشن و دیواره های

ریزشی که به دره های عمیقی منتهی میشن. فقط باید مراقب بود که ریزشی ایجاد نشه.

در ارتفاع 3450 در دره دنده ساان میشه استراحت کرد و بعد از طی 5/1 ساعت بعد از

استراحتگاه به قله که اسمش دال بازیه  میرسید.

و انصافا چه حس خوبی داره لحظه صعود!!!

سپاس

تشکر فراوان از وبلاگ تهران کوه به خاطر لطفی که به

 

من و وبلاگم داشته اند.

 

وبلاگ تهران کوه

یادبود قهرمان

 به مناسبت پنجمین سالگرد کوهنورد اسطوره ای محمد اوراز

کجاست او که کوهها در زیر پایش کرنش می کردند؟

کجاست او که نشانی از قدرت خدایی انسان بود؟

اگر مرگی در راه است چه زیباست مثل او رفتن!

روحش شاد.

محمد اوراز Lhutse

جاده رویان – بلده

جمعه هفته ای که گذشت قسمتی شد به صورت سفری 20 ساعته یکی از

مسیر های دیگه در برنامه های ایرانگردیم رو اجرا کنم. از شهر رویان واقع در

7 کیلومتری شرق شهرستان نورجادهای به سمت جنگل میره که تابلوی

ابتدای این راه آبشار آب پری رو نشون میده. این آبشار معمولا در این فصل

آب نداره اما پارک جنگلی رویان نمیگذاره این منطقه خالی از مسافر باشه.

مسیر تا دو راهی کجور و بلده جنگلی و در ادامه به صورت کوهستانیه. عجیب

برای من که اولین بار بود به این منطقه میرفتم ارتفاع بالای 3000 متر این

منطقه بود که کاملا محسوس بود. و حیرت من وقتی کامل شد که در انتهای

گردنه وقتی به سرازیری رسیدیم قلل زیادی از جمله دماوند- چپکرو و حتی رخ شرقی آزاد کوه رو میتونستیم به وضوح ببینیم. وقتی در بلده فروشگاه لوازم کوهنوردی دیدم مطمئن شدم که این منطقه میتونه مسیر شروع بسیاری از

صعود های آیندم باشه. از بلده به جاده های هراز و چالوس مسیر داره که

البته مسیر هراز مناسبتره.

 

اگه جای شما بودم حتما سری به این منطقه میزدم.

صعود های خوبی داشته باشید.

یا حق

دماوند شمالی

سلام و با عرض پوزش به خاطر تأخیر در پست جدید

 

وقتی برای اولین بار اونم از جبهه شمالی روی قله دماوند می ایستی حس جالبی پیدا میکنی.

انگاردیگه اصلا روی زمین نیستی یا انگار روی خاک زرد رنگ یک کره جدید راه میری!

خدا قسمت همه کنه!!!

گزارش برنامه دماوند -شمالی

طی روزهای 7 الی 9 شهریور 86 ، هشت نفر از اعضای باشگاه اسپیلت موفق گردیدند قله 5671 متری دماوند را از مسیر شمالی روستای ناندل با موفقیت صعود نمایند. اعضای این تیم عبارت بودند از :

از چپ به راست:

دکتر امیرحسین خلیلی فر -بهزاد بیگلر بیگی -محمد رهبری (سرپرست) -۳ نفر از باشگاه دماوند -

نادر ایلخانی - دکتر آریا همدان چی - و خودم یعنی امیر چایچی 

 

 

 

چرا کوهنوردی در زمستان؟

به باور من کوهنوردی در فصل زمستان تمرين کاملی از کوهنوردی است و باعث افزايش مهارت ها و توانايي ها حتي برای صعود به کوهستانهای دور دست مي شود. در اين نوع برنامه ها بايد بدانيم که در هوای سرد زمانی که کفش هاي بزرگ و لباس هاي ضخيم ما را محدود مي کنند، بخصوص وقتی که کوله پشتی سنگينی را حمل مي کنيم، چه کار بايد بکنيم. بايد ياد بگيريم چطور با سرعت حرکت کنيم درحاليکه زير پايمان برف های نرم قرار دارند، بايد به خود متکی باشيم، بتوانيم خود را گرم نگه داريم، مهارت های لازم برای شب مانی در هوای آزاد را بياموزيم، بتوانيم سيستم خواب خود را کنترل کنيم و در شرايط سخت فاکتورهای آسايش خود را فراهم آوريم. داشتن اين مهارت ها نياز به سطح بالايی از اطلاعات در زمينه های گوناگون از قبيل تجهيزات و نحوه کارکرد آنها،  نکات فنی، فيزيولوژی بدن و هواشناسی، بهمن و خطرات آن، صاعقه و ... دارد.

بسته به اينکه شما در چه سطحی از فعاليت هايی که در محيط های طبيعی انجام مي شود شرکت داريد، ممکن است با يک يا چند و يا با تمامی اين خطرات روبرو شويد. بنابراين برای پيشگيری از صدمه ديدن که ممکن است در کوتاه مدت و يا در بلند مدت سبب از کار افتادگی، نقص عضو و يا مرگ شما گردد، شما بايد در دوره هاي آموزشی لازم شرکت کرده و مسئوليت داريد تا اطلاعات خود را بروز نگه داريد.

                                      

                                                               صعودهای موفقی را برایتان آرزومندم

 

 

         در ضمن مارو ندیدین حلال کنید که دارم میرم دماوند از ناندل

تغذیه در کوهنوردی

در کوهنوردی با پدیده ای بنام : بی اشتهائی مواجه می شویم که بعلت سرما و راحت نبودن و مصرف غذاهائی که باب طبع افراد نیستند ، خود نمائی می کند . برای غلبه بر آن باید تنوع غذائی در تغذیه کوهنوردان لحاظ شود . ولو این که از هر کدام بمقدار نا چیزی و اندکی مد نظر قرار به گیرد . تنقلات بصورت ریزه خواری در طول برنامه و مصرف آب و شربت های با خواص گرم بطورمدام انجام پذیرد .  و دفعات وعده های غذائی را باید بیشتر ولی حجم غذای هر وعده را کم کرد . و از مصرف غذاهائی که عادت به خوردن آنها نداریم ، اجتناب کرد . و اگر غذائی باید ضرورتأ در رژیم غذائی گنجانده شود لازم است آن غذا قبلأ در خارج از محیط کوهنوردی چندین بار خورده شود تا دستگاه گوارش به آن غذا عادت کند .
در صعود های دماوند ملاحظه گردیده بعضی افراد  مثلأ کالباس که یک غذای سنگین و کهنه و پر چربی میباشد و در طول سال یک بارهم  مصرف نمی کنند یک باره در آن شرایط خاص پناهگاه ( سرما ، استرس ، بیخوابی ، اکسیژن کم و . . .)  تناول فرموده و در چادر خزیده اند . بعد از آن که پاسی از شب گذشت ، احساس خفگی کرده و فریادهای کمک خواهی بلند می شود . 
بطوری که می دانیم کلیه مواد غذائی مصرفی انسان از 6  بخش مهّم  تشکیل شده " آب ، کربو هیدرات ها ( مواد قندی ) ، پروتئین ها ، لیپید ها ( مواد چربی ) ، املاح ( نمک ها و مواد کانی )  و  ویتامین ها . که در مبحث بالا در صد مصرف هر کدام را در رژیم غذائی ورزشکاران معّین نمودیم  . که این در صد در رژیم غذائی کوهنوردان قدری متفاوت است . 
اول آب ـ  60 ـ 70 در صد بدن ما را آب تشکیل می دهد وبافت عضلانی مقدار زیادی آب دارد و از این رو هر چه در صد عضلانی بدن به دلیل ورزش بیشتر باشد بطور طبیعی در صد آب مورد نیاز بدن بالاتر می رود ، با انجام فعّالیت های ورزشی حرارت بدن افزایش می یابد و این حرارت از طریق تعریق از  بدن خارج شده و خروج آب از بدن ، حرارت بدن را متعادل می کند . کافی نبودن آب اثرات مخربی بر خون ، مغز و عضلات دارد و اگر آب بدن در اثر تعریق زیاد ، کم شود حجم خون کاهش یافته و فعّالیت قلب به مخاطره می افتد .
 آ ب  یکی از نیاز های اساسی واولیه و از مواد غذائی ضروری  کوهنورد محسوب می شود . بطوری که بدون داشتن هیچ نوع مواد غذائی غیر از آب کوهنورد می تواند زنده بماند . ولی بدون داشتن آب در مدت کوتاهی تمام سیستم بدن مختل شده وصدمات جبران نا پذیری دامنگیر کوهنورد می شود . 
مقدار مورد نیاز آب  در کوهنوردی ، به فاکتور های زیادی از جمله : سن ، جثه ، وزن ، شرایط آب و هوائی ، مدت زمان کوهنوردی و بطور کلی به میزان کالری مصرفی بستگی دارد و به ازای هر کیلو کالری مصرف یک تا یک ونیم میلی لیتر آب لازم دارد .  مثلأ یک کوهنورد که روزانه به 3000 کیلو گرم کا لری نیاز دارد بین 5/3 تا 5 لیتر آب نیاز دارد . دریافت آب کافی مانع بروز خستگی زود رس شده و فعّالیت بدنی نیز به خوبی و راحتی بیشتر انجام می شود .
باید بدن خود را به خوردن آب عادت دهیم . درست است که نوشیدن مایعات  در حین کوهنوردی از ضروریات است ولی باید بدانیم  ،  نوشیدن انواع آبمیوه ها ،  نوشیدنی ها ، شربت ها ، قهوه و نسکافه و چائی  ، هیچکدام جای خالی آب را پر نمی کند . و بلکه با نوشیدن چائی ، احساس رفع تشنگی کاذب به کوهنورد دست می دهد و تشنگی همچنان بقوت خود باقی می ماند . علاوه بر آن خوردن چای بعد از غذا باعث پائین آمدن جذب آهن وهمچنین دفع آب از بدن می شود . ونیز باید بدانیم مصرف کافئین مصرف انرژی را بالا می برد .ومصرف آب جلو یبوست را که سر منشا بسیاری از ناراحتی ها می باشد می گیرد .  َ در زمستان و در هوای سرد شاید این فکرغلط به ذهنمان خطور کند ، که چون هوا سرد است و ما عرق نمی کنیم  پس نیازی به آب نداریم ، درصورتی که غافل از آنیم که مقدار زیادی آب بدن را بوسیله بازدم از دست می دهیم و باید آب از دست رفته را جبران نمائیم   .
دوم  کربو هیدرات ها ـ کربوهیدرات ها به دو دسته تقسیم می شوند : ساده و مرکب ، کربو هیدرات های ساده با هضم و جذب سریع همراه و قند خون را به سرعت بالا می برند . ولی کربو هیدرات های مرکب با سرعت کمتری هضم و  جذب شده و قند خون را به تدریج تأمین می کنند . کربو هیدرات ها پس از آب بیشترین ماده مصرف را در کوهنوردی شامل می شوند . این مواد مهمترین و اصلی ترین منبع انرژی در اکثر رژیم های غذائی هستند و یک منبع مهمّ فیبر غذائی نیز محسوب می شوند . این مواد را می توان در موادی مانند : نان ماکارونی ، برنج ، سیب زمینی ، عسل ، شکر، شکلات ، مرباها و . . . بفور یافت
میزان مصرف کربوهیدرات ها در کوهنوردی 70 در صد باید باشد و غذای اصلی کوهنورد را تشکیل می دهد ،  بویژه کربو هیدرات های مرکب که با سرعت کمتر هضم و جذب شده و قند خون را تأمین کند .
سوم  پروتئین ها ـ این مواد علاوه بر تولید انرژی ، نقش حیاتی برای بدن موجود زنده را نیز دارا می با شد . پروتئین ها در دو دسته حیوانی یا کامل ( مانند گوشت گاو و گوسفند ، گوشت مرغ و ماهی )  و گیاهی یا غیر کامل ( مانند سویا و انواع حبوبات )  دسته بندی شده اند . پروتئین ها برای رشد و باز سازی ، انقباض عضلانی و تولید انرژی برای کوهنورد لازم است . باید به دانیم مصرف زیاد پروتئین برقدرت عضلانی نمی افزاید و میزان  در صد مصرف آن برای کوهنورد 10 ـ 15 در صد میباشد که 50 در صد آن پروتئین حیوانی و 50 در صد آن پروتئین گیاهی باشد . نوع پروتئین حیوانی بهتر است از گوشت های کم چربی مثل مرغ وماهی و بیشتر بصورت آب پز باشد . سفیده تخم مرغ و لبنیات کم چربی از منابع خوب پروتئین هستند .
باید توجه کرد مصرف زیاد پروتئین باعث ایجاد عوارضی مثل از دست دادن کلسیم ، خشکی بدن ، ایجاد نقرس ، دهیدراتاسیون یا کاهش آب بدن و اختلالات کلیوی می شود .
چهارم   لیپید ها ـ یا همان چربی ها جهت تولید انرژی  برای فعالیت هائی که مدت زیادی طول می کشد سوختن مواد حاوی چربی ضروری است .
چربی ها از تجزیه پروتئین به عنوان سوخت جلو گیری می کنند . و ذخیره آن در آقایان 15 درصد و در خانم ها 25 در صد می باشد . چربی ها موقع سوختن به اکسیژن بیشتری نیاز دارند و آب کمتری تولید می کنند . و از سوختن یک گرم چربی 9 کیلو گرم انرژی حاصل می شود .
چربی ها ذخیره انرژی پتانسیلی بدن را تأمین می کنند . در ورزش های طولانی مدت از جمله کوهنوردی 80 % انرژی از چربی ها تأمین می شود .
 با طولانی شدن ورزش ، اسید های چرب آزاد از ذخایر بافت چربی رها می شوند و برای مصرف عضلات به عنوان سوخت استفاده می شوند .البته در60 ـ 90 دقیقه ابتدای ورزش عضلانی از گلوکز و گلیکوژن ذخیره شده استفاده و پس از 90 دقیقه اسید های چرب آزاد جهت سوخت مصرف می شوند . تحقیقات نشان داده که چربی زیاد در رژیم غذائی باعث کاهش قدرت کوهنورد می شود .
میزان درصد مصرف چربی دررژیم غذائی کوهنورد 10 ـ 15 در صد باید باشد .
پنجم  املاح و مواد معدنی ـ املاح و مواد کانی از مواد لازم بدن است که با خوردن میوه ها و سبزی ها ی تازه و . . . تأمین می شوند .
املاح معدنی مانند : کلرورها ، فسفات ها ، سولفاتها ، کربونات ها و غیره  بدان علت که  انسان موقع ورزش از راه دفع مایعات بدن مانند : ادرار ، عرق و تنفس دفع می شوند ، باید از راه مصرف مواد غذائی وارد بدن گردند . در بحث ( فعالیت ورزشی و غذا ) در مورد نقش هر کدام از آنها و اثرات سوء عدم رسیدن آنها به بدن توضیحات کافی دادیم . و  مهمترین آنها که در کوهنوردی مصرف آنها بیشتر نیاز است عبارتند از : سدم ، پتاسیم ، کلسیم ، منیزیم ، فسفر ، آهن ، مس و روی می با شند .
ششم ویتامین ها ـ  توضیح در باره ویتامین هادر مبحث ( فعالیت ورزشی و غذا ) داده شد . اما باید بدانیم : که ویتامین ها در تمام اعمال بدن مؤثر بوده و حکم کاتا لیزر دارا می باشند . و نقش واسطه در کلیه اعمال متابولیکی دارند و در یک رژیم غذائی خوب و متنوع انواع ویتامین ها ی مورد نیاز بدن می تواند موجود باشد. گوشت ، میوه ها ، سبزی ها ، دانه ها وجوانه ها از منابع ویتامین ها هستند .ویتامین ها ، غذای فرعی بوده و غیر مغذی و به مقدار بسیار کم برای بدن لازم است .
هر یک از ویتامین ها در بدن انسان وظیفه خاصی دارند .
مثلأ : ویتامین b  در جذب کربوهیدرات ها و تنظیم عمل قند مؤثر است و کلأ در انرژی زائی نقش به سزائی دارد .
ویتامین  c ( اسید اسکور بیک ) مقاومت در برابر سرما خوردگی و خستگی را افزایش می دهد . و در سوخت و ساز نشاسته ای مؤثر و یک اثر محافظتی در برابر آسیب سلولی دارد.
ویتامین d برای جذب کلسیم ضروری بوده و در جذب فسفر نیز مؤثر است و کمبود آن باعث نرمی استخوان می شود .
ویتامین e یک آنتی اکسیدان مهمی است که سبب حفاظت در برابر تشکیل رادیکال آزاد در طول مدت ورزش می شود .
ویتامین k در انعقاد خون تأثیر دارد .
در فعالیت کوهنوردی نیاز بدن به ویتامین های    a c eبدلیل آنتی اکسیدانی که دارند ، افزایش می یابد . زیرا در نتیجه ورزش فرایند اکسیداتیو ( ورزش هائی که در آنها اکسیژن زیاد مصرف می شود ) در عضله افزایش می یابد و منجر به افزایش تولید پراکسید های چربی و رادیکال های آزاد می گردد .
ویتامین c  در لیموترش ، جگر ، فلفل سبز ، سیب ، آلو ترش ، گوجه فرنگی ، شیر ، مرکبات ، کلم ، توت فرنگی ، کاهو ، جعفری ، شاهی ، اسفناج ، طالبی ، آناناس ، موز ، گیلاس ، آلوبالو ، خربوزه ، کدو ، تمرهندی و . . . به وفور یافت می شود .
ویتامین d  در شیر ، کره ، ماهی ،  سبزی ها ، قارچها ، کاکائو و . . . یافت می شود .
ویتامین e در روغن های نباتی مانند روغن زیتون ، جوانه های غلات ، جگر ، زرده تخم مرغ ، کاهو ،  کنجد و . . .  موجود است .
ویتامین a  در هویج ، سبزی ها ، دانه های گیاهی ، روغن ماهی و . . . وجود دارد . کمبود آن ایجاد سنگ کلیه ، شب کوری ، خشکی قرینه چشم ، عفونت عضو بدن و پوسته  پوسته شدن می گردد .
ویتامین k  در اسفناج ، سبزی ها ، کلم ، گوجه فرنگی ، توت فرنگی ، سیب زمینی و. . . یافت می شود . کمبود آن جذب چربی ها را مختل می کند ، ورم روده و کبد ایجاد می کند و خونریزی ایجاد می کند .
نتیجه : یکی از کوهنوردان گفت همه آنهائی را که تا این جا توضیح داده بودید من مطالعه کردم ولی متوجه نه شدم که بالاخره در کوهنوردی چه باید به خورم .  ( بقول معروف در نهایت معلوم نشد لیلی مرد بود یا زن )  در جواب باید به گویم : درمطالب بالا تلاش نمودیم با استفاده از تحقیقات متخصصان و کار شناسان امر، وتلفیق آنها با تجارب سالها کوهنوردی پیشینیان ( زیرا خود دانش پزشکی یک دانش تجربی است و از جمع بندی تجربیات شکل گرفته )   فرمولی اصولی برای این سؤال پیدا کنیم که . در کوهنوردی چه نوع رژیم غذائی باید داشته باشیم ؟ تا هم سلامتی و انرژی مورد نیاز رشد روحی وجسمی تأمین شود و هم توان کسب مقاومت در برابر بیماری هارا  پیداکنیم تا با ترمیم وتنظیم اعمال بدن دچار سوء تغذیه نه شویم .  فرمول این است که :
توصیه های لازم در باره تغذیه
ا ـ آب در کوهنوردی باید به مقدار زیاد خورده شود . فکر نه کنید که باید منتظر شویم و زمانی که تشنه شدیم آب به نوشیم بلکه قبل از آن باید آب نوشید . و همراه آب نوشیدن انواع شربت ها مثل شربت آبلیمو ، آبمیوه ، نسکافه و سایر مایعات نوشیده شود . و سعی کنیم بتدریج خوردن چای را فراموش کنیم . زیرا چای مضرات زیادی برای ورزشکار دارد از جمله اینکه : باعث دفع آب از بدن میشود و خوردن آن بعد از غذا ، باعث پائین آمدن جذب آهن میشود . و چای  نه تنها جای آب را پر نمی کند بلکه کوهنورد را به توهم می اندازد که فکر کند سیراب شده و نیاز به آب نوشیدن ندارد .و یاد گرفتیم "  هیچ چیزی جای آب را نمی گیرد " .
2ـ  در رژیم غذائی خود ، میوه ها ، سبزی ها ، از جمله گوجه فرنگی ، هویج ، انگور ، کاهو ،  سیب ،  موز ، انار ، انجیر ، لیمو ترش و شیرین ، زرد آلو ، آلو ، در صوت در دسترس نبودن میوه تازه مثلأ در کوهنوردهای طولانی مدت از کمپوت میوه ها و از مرباهای مختلف استفاده شود . و . . . ( علت این که همه میوه ها را نام نمی بریم چون امکان حمل بعضی از آنها به کوهستان ممکن نیست ) .
3 ـ مصرف تنقلات حتی در حین حرکت بصورت ریزه خواری ضروری است . مثل : خرما  ، توت خشک ، انجیر ، مغز گردو ، بادام ، پسته ، کشمش ، عسل ، بادام زمینی ، بادام هندی ، فندق ، نبات ، شکلات ( تا حد امکان از شرینی جات طبیعی استفاده گردد ) ، و . . .
4 ـ غذاهائی مثل سیب زمینی ، عدس ، هلیم ، تخم مرغ ، ترحلوا ، کوکوسیب زمینی ، نانو پنیر همراه با گردو وخرما ، ماکارونی ، سوپ ، لوبیا ، سویا ، مرباها و . . . باید توجه شود که : همه غذاها ئی که در کوهنوردی ازآنها استفاده می شود باید با روغنها ی مایع تهیه شده و آبپز باشند .        
5 ـ ممکن است به ذهن انسان خطور کند که اگر به خواهیم همه این مواد لازم را تهیه و با خود به کوه ببریم نیاز  به یک وانت بار داشته با شیم  . در جواب باید به گوئیم ازهر کدام از مواد غذائی لازم به مقدار کم و متناسب با تعداد روز ها و شرایط برنامه باید تهیه واستفاده گردد . وشاید وزن کل تنقلات همراه ما برای یک روز حدود 300 گرم کافی باشد . وکل وزن میوه برای یک روز نیم کیلو کفایت کند. پس یادگرفتیم : " کم کم به خوریم ، متنوع به خوریم و زود زود به خوریم "  .
6 ـ از مصرف پروتئین زیاد خوداری گردد .زیرا نیازبه مصرف آب را افزایش می دهد و  برای هضم آنها اکسیژن زیادی لازم است در حالی که  درارتفاع میزان اکسیژن کم است .
7 ـ از خوردن نوشابه های گاز دار و مواد غذائی پر فیبر نفخ آور و غذاهای پرچرب و سرخ کرده و همچنین از خوردن غذاهائی که عادت به خوردن آنها نداریم ، خوداری کنیم وحد المقدور  غذای ساده وتازه استفاده کرده و از خوردن غذاهای مانده و کنسرو شده مثل تن ماهی اجتناب گردد . 

با سلامی مجدد!

باز هم سلام.

من باز برگشتم که البته اینبار قول میدم پرکار باشم.

لازم به ذکر میدونم بگم از اونجایی که ارتفاع سفرهام کمی بالا رفته

اسم این وبلاگ رو عوض کردم تا با مطالب همخونی بیشتری داشته باشه.

   

                                                         امیدوارم از مطالب خوشتون بیاد

                                                                         یا حق