اکتشاف غار در زردکوه
گزارش و عکسهای این برنامه بزودی در این وبلاگ

گزارش و عکسهای این برنامه بزودی در این وبلاگ

اکتشاف همیشه جزئی از زندگی انسانها بوده و از زندگی من هم جدا نیست. آبشار و دره ای رو که در ماههای گذشته شناسایی کرده بودم به اتفاق یکی از دوستان گشایش کرده و پیمایش کردیم. که تقدیم میکنم به باشگاهم و مربی خوبم آقای غلامرضا عمیقی که خودشون از پیشگامان این سبک در ایران هستند. با اکتشاف و گشایش دره های کمجل، اندرسم و شگفتی. هر چند این مسیر در حد آنها نیست اما برای تجربه کاری ارضاء کننده بود. به هر حال برای رسیدن به آبشار باید به کیلومتر 30 جاده کلاردشت به عباس آباد میرسیدیم. جاده شکاف رو به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرده که ما برای روز اول شکاف شرقی رو برای شروع انتخاب کردیم. از طریق جنگل در کناره و امتداد شکاف شروع به صعود کردیم تا جایی که بعد از 150 متر صعود تقریبا روی خط الراس قرار گرفتیم. از آنجا با پوشیدن صندلی و برداشتن لوازم فنی از کوله ها به سمت کف دره راه افتادیم. مسیر به علت پوشش گیاهی و برگ های پوسیده فراوان زیر پا سخت و با خطر سر خوردن همراه بود. بعد از چندین بار غلتیدن لا به لای تیغها و گزنه ها بالاخره به کف رسیدیم. محلی بکر و زیبا که از دستان ما انسانها دور مانده بود. شروع به حرکت کردیم. دیواره های بلند کناره های شکاف رو در بر گرفته بود و ریزش سنگ و چوب های کوتاه و بلند مسیر رو کمی خطرناک میکرد. بعد از 20 متر به آبشار اول میرسیم . 5 متر بیشتر طول نداشت اما به خاطر لیز بودن بیش از حد مجبور به فرود با طناب شدیم.

به خاطر عدد 212 که بالای سرمان بر روی یک درخت با رنگ قرمز نوشته بودند اسم این آبشار رو 212 گذاشتیم که کارگاه طبیعی همراه با طنابچه داره. آبشار دوم رو با 7 متر طول به صورت دست به سنگ و با احتیاط عبور کردیم. آبشار سوم که با فاصله 50 متری از آبشار قبلی قرار گرفته به علت وجود چند خرچنگ در چاله آبش آبشار خرچنگ نامیدیم.

در اینجا برای کارگاه فرود از کوبیدن یک رول 10 استفاده کردیم. و تازه اونجا بود که فهمیدیم با چه سنگهای سفتی در افتادیم. طول این آبشار 10 متر است. به فاصله 3 متر از این آبشار آبشار بعدی قرار گرفته که به خاطر آونگ شدن من در هنگام فرود از آن و افتادنم در چاله آبی با عمق 2 متر در زیر آبشار اسم اون رو آبشار آونگ گذاشتیم. طول آبشار 15 متر و کارگاهش رو با یک رول 10 برقرار کردیم. بعد از خالی کردن آب کفشها و کوله ام به سمت آخرین آبشار شکاف شرقی راه افتادیم. که سری قبل سپهر یکی از دوستانی که در این برنامه ما رو همراهی نمیکرد این اون رو از پایین صعود کرده بود تا مطمئن بشیم مسیر بن بست نیست. به همین خاطر اسم این آبشار 20 متری رو سپهر گذاشتیم. که دقیقاً در کنار جاده قرار گرفته. این آبشار رو هم با یک کارگاه طبیعی و با جاگذاشتن 2 طنابچه فرود میایم و روز اول برنامه رو به پایان می رسونیم. لازم به ذکر است که آب آشامیدنی در شکاف وجود نداره و موبایل هم آنتن نمیده! در ضمن در فصل بارش کلیه چاله های مسیر به عمق 2 الی 4 متر از آب پر میشن که برای پیمایش مناسب نیستن. به هر حال شب رو در یکی از پلاژهای کنار جاده به صبح رسوندیم و صبح زود برای ادامه مسیر در شکاف غربی حرکت کردیم. برای فرود اول به کف سمت چپ جاده از گاردریل جاده استفاده کردیم و 20 متر از روی پل فرود رفتیم. رول کوبی آبشار بعدی که از کنار جاده مشخصه نزدیک به 2 ساعت طول کشید چراکه سنگ خیلی سفتی داشت. به هر حال یک کارگاه ترکیبی حاصل تلاش ما بود. اسم آبشار رو به خاطر رنگ استخونیش و استخوانهایی که از کنار جاده مردم لطف کرده بودن و به کف ریخته بودن آبشار استخوان گذاشتیم . طول این آبشار سرسره مانند 20 متر بود که به یک حوض بزرگ ختم میشد.

آبشار بعدی رو با این که میشد دست به سنگ فرود رفت با استفاده از یک سنگ به عنوان کارگاه طبیعی طناب ثابت گذاشتیم تا به خاطر سر بودن سنگها در هنگام برگشت دچار مشکل نشیم. 22 متر فرود و بالاخره بر روی طاقچه ای قرار میگیریم که کف دره از آنجا دیده میشود. این طاقچه رو به خاطر چند کنده بزرگ در کف آن که به عنوان کارگاه فرود از آن استفاده کردیم طاقچه کنده می نامیم. تنها یک فرود تا کف دره مانده که اون رو فرود آخر نامگذاری میکنیم که 30 متر طول داره و تقریبا در فضا فرود میریم.

کف دره با این که هیچ انسانی پا نگذاشته بود اما بقایای اونا از جمله یخچال و مبل کهنه و مقادیر زیادی زباله خیلی راحت رها شده بود. بعد از اتمام گردش در کف این ویراندره! که دائم کنده های درخت از دیواره ها در اون سقوط میکنن با یک صعود میمونی خودمون رو روی طاقچه کنده برمیگردونیم و از تنها قسمتی که به جنگل راه میده به سختی وارد جنگل میشیم و با رسیدن به جاده عباس آباد برنامه ما به پایان میرسه. البته نگاه متعجب مسافرین که ما رو در اون وضعیت مبینن هم جالبه!
این مسیر در کل ۴۵۰ متر طول داره و از ۸ آبشار تشکیل شده. میتونه تمرین خوبی به عنوان پیش برنامه برای فرود از آبشار های بزرگ باشه. امیدوارم تونسته باشم کاری هر چند کوچک انجام بدم.
دوستانی که من رو در این کار همراهی کردن: آقایان احمد رضا مطهری و سپهر دانش اشراقی از باشگاه اسپیلت
وبلاگ جایی نزدیک آسمان در یکم شهریور یکساله شد و من یکسال با حدود ۲۰۰ پست در خدمت شما دوستان عزیزم بودم.
امیدوارم با نظرات خودتون من رو در بهتر و پر محتوا تر نوشتن راهنمایی کنید.
یا حق

ای کاش تو نیز در کنار اینان میخندیدی!
ای کاش به جای عکست بر روی پیراهن و پوستر غرور صعود را در چهره آفتاب سوخته خودت میدیدیم!

ای کاش بازگشته بودی تا چشم مادر به در نمی ماند!
ای کاش باز می گشتی تا با پوستر خود عکسی به یادگار بگیری!

یادت گرامی باد.
صبح روز چهارشبه وقتي از تهران به سمت ازنا حرکت کرديم در فکر چشمه هايی بودم که در صعود ۴ سال پيشم در اين منطقه از آنها سيراب شده بودم. اما وقتی پاکوب خشک و بی آب و علف مسير رو در عصر همان روز طی ميکرديم با ديدن رودخانه های بی آب حالم حسابی گرفته شد.روز اول بعد از ۶ ساعت تشنگی چشمه ای کوچک در کنار گوسفند سرایی متروک پیدا کردیم و کمپ زدیم. مسیر ما از مسیر عادی صعود تا پناهگاه گل گل مقداری فاصله داشت و راه را سختتر میکرد. روز بعد عبور از یال معروف به گرده ماهی، رسیدن به جانپناه چال کبود و صعود قلل گل گل و گل گهر به ارتفاع ۴۱۰۰و ۴۰۵۰ متر حاصل تلاش ما تا ساعت۳ بعد از ظهر بود. ۱ ساعت عبور از روی تیغه های خط الراس و رسیدن به قیف زیر قله سنبران که به علت کمبود وقت نتوانستیم آن را نیز صعود کنیم ادامه کار بود. در بالای قیف سیم بکسلی نصب شده بود که ورود به این قیف پر شیب رو که به دریاچه زیبای گهر ختم میشد آسان میکرد. بعد از عبور از شن اسکی های سنگین و فرودی ۱۵ متری به وسیله دست به سنگ و سیم بکسل به آبشاری زیبا میرسیم که عطش ۱۰ ساعته ما را برطرف میکند. ساعت ۹ شب در حالی با هد لامپها وارد گهر می شویم که بالغ بر ۳۰۰ چادر در کنار دریاچه گهر بر پا شده و مردم(لرها!!!) به پایکوبی مشغولند و صدای ساز آنها که تا ساعت ۳ صبح ادامه دارد مانع خواب ما نمیشود چراکه بعد از ۱۳ ساعت کوهنوردی بیش از اینها خسته ایم! روز سوم شنا در دریاچه و سپس عبوراز مسیر ۱۸ کیلومتری تا درود که گردنه نفسگیر پنبه کال هم در میانه این راه قرار دارد پایان برنامه را رقم میزند و ما مثل کشمش های خشک شده! به سمت تهران برمیگردیم.
یا حق
آب در گهر و ما تشنه لبان روی گل گل نشسته ایم!!!
شن اسکی ژر شیب و عمیق قیف منتهی به گهر
دریاچه گهر و تیم باشگاه اسپیلت